۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

انفجار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / enfejaar /

explosion, detonation, eruption, blast, plosion, outburst, burst, bang

ترکیدن، پکش، پکیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

انفجار اولین بمب اتمی

the explosion of the first atomic bomb

صدای انفجار از دور شنیده می‌شد.

The explosion could be heard from afar.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انفجار

  1. مترادف:
    ترکیدن جوشش غلیان فوران
  1. مترادف:
    شکافتن

ارجاع به لغت انفجار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انفجار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انفجار

لغات نزدیک انفجار

پیشنهاد بهبود معانی