this, such
این کتاب پرفروشترین کتاب سال است.
This book is the bestseller of the year.
این سگ را در حال پرسه زدن در محله دیدم.
I saw this dog wandering around the neighborhood.
indicative pronoun used for non-humans
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این و آن
this and that
این بار
this time
کلمهی «این» در زبان انگلیسی به this ترجمه میشود.
«این» یکی از پرکاربردترین ضمایر و تعیینکنندهها در زبان فارسی است که برای اشاره به چیزی یا کسی که از لحاظ مکانی، زمانی یا مفهومی به گوینده نزدیک است به کار میرود. در جملههایی مثل «این کتاب را خواندهای؟» یا «این خیلی عجیب است»، واژهی «این» به عنصری مشخص، حاضر یا تازهذکرشده اشاره میکند. از همین رو، فهم و کاربرد درست آن برای وضوح و انسجام کلام ضروری است.
کاربرد «این» میتواند هم در گفتار باشد و هم در نوشتار، و نقش آن بسته به ساختار جمله میتواند به عنوان صفت اشاره یا ضمیر مستقل عمل کند. بهعنوان مثال، در جملهی «این دختر خیلی مهربان است»، واژهی «این» به عنوان یک صفت اشارهگر پیش از اسم آمده و موقعیت مکانی یا ذهنی آن را مشخص کرده است. در جملهی «این را نمیفهمم»، «این» بهتنهایی نقش مفعول را ایفا کرده و جایگزین یک اسم یا مفهوم کاملتر شده است.
از نظر معنایی، «این» برخلاف «آن»، بیشتر برای عناصر نزدیکتر به گوینده (از لحاظ فیزیکی، زمانی یا حتی احساسی) بهکار میرود. مثلاً وقتی کسی میگوید «این لحظه را فراموش نمیکنم»، اشارهاش به تجربهای خاص و نزدیک به ذهن و احساسات اوست. در داستاننویسی، «این» میتواند به شخصیت یا شیئی که تازه وارد صحنه شده اشاره کند، و در گفتگوهای روزمره نیز اغلب بار تأکیدی یا عاطفی دارد، مانند «این یکی رو حتما امتحان کن!»
هرچند «این» کلمهای بسیار ساده و کوتاه به نظر میرسد، اما توانایی آن در جهتدهی به معنا، تمرکز و وضوح در جملهسازی آن را به یکی از پایههای مهم زبان فارسی تبدیل کرده است. همچون انگشتی است که به چیزی مهم اشاره میکند، گاه با دقت، گاه با تأکید، و گاه با احساس.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «این» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/این