آخرین به‌روزرسانی:

اجباری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

الزامی، زوری، قهری

فونتیک فارسی

ejbaari
صفت

compulsory, obligatory, forcible, mandatory, mandated, required, involuntary, imperative, enforced, bounden, compelling, forced, exigent, coercive

در برخی کشورها خدمت نظام اجباری است.

In some countries, military service is compulsory.

دانشجویی را از درس اجباری معاف کردن

to exempt a student from a required course

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فرود اجباری

forced landing

رأی دادن اجباری نیست.

Voting is not mandatory.

خدمت سربازی

فونتیک فارسی

ejbaari
اسم

the draft, compulsory military service, conscription, military service

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

برادرم به اجباری می‌رود.

My brother is being drafted into discharge.

دولت به کسانی که اجباری‌شان را تمام کرده‌اند، مزایای مختلفی می‌دهد.

The government offers various benefits to those who have completed their military service.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اجباری

  1. مترادف:
    اضطراری الزامی جبری زورکی زوری قسری قهری
    متضاد:
    اختیاری
  1. مترادف:
    اجباراً جبراً قهراً

سوال‌های رایج اجباری

اجباری به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «اجباری» در زبان انگلیسی به mandatory یا compulsory ترجمه می‌شود.

اجباری به معنای چیزی است که الزام‌آور و غیرقابل اجتناب است، یعنی باید انجام شود و نمی‌توان از آن سر باز زد. این کلمه معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که قوانین، مقررات یا شرایطی وجود دارد که انجام یک کار یا پیروی از یک دستورالعمل، بدون اختیار انتخاب، الزامی است.

برای مثال، در بسیاری از کشورها، آموزش اجباری است؛ یعنی همه کودکان باید تا سن مشخصی به مدرسه بروند. یا در محیط کار، پوشیدن لباس مخصوص یا داشتن تجهیزات ایمنی ممکن است اجباری باشد.

کاربرد این کلمه در حوزه‌های مختلف دیده می‌شود؛ از قوانین اجتماعی و حقوقی گرفته تا مقررات آموزشی، نظامی، بهداشتی و حتی شرایط کاری. وقتی چیزی اجباری است، معمولاً با عدم رعایت آن برخورد قانونی یا جریمه در پی دارد. مثلاً واکسیناسیون اجباری در برخی کشورها برای کنترل بیماری‌های واگیردار اجرا می‌شود تا سلامت جامعه حفظ شود.

از نظر روانشناسی و اجتماعی، اجبار می‌تواند تأثیرات مثبت و منفی داشته باشد؛ مثلاً اجباری بودن قوانین باعث نظم و امنیت می‌شود، اما اگر زیاد یا ناعادلانه باشد، ممکن است باعث احساس نارضایتی یا مقاومت در افراد گردد. به همین دلیل، تعادل بین آزادی و اجبار یکی از مسائل مهم در جوامع انسانی است.

ارجاع به لغت اجباری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجباری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجباری

لغات نزدیک اجباری

پیشنهاد بهبود معانی