compassion, mercy, pity, affability, sympathy, affection, concern, affableness, kindness
به من رحم کن!
Have pity on me!
به او التماس کردیم که رحم کند؛ ولی گوش فرا نداد.
We begged him for mercy but he was immovable.
الهی که خدا به همهی ما رحم کند.
May God have mercy on us all.
womb, matrix, uterus, metra, hystero-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تخمدانها جزئی از رحم هستند.
The ovaries are adnexa of the uterus.
آیا یادگیری زبان از داخل رحم شروع میشود؟
Does language begin in the womb?
kin, family member, relative
ازدواج با رحم نزدیک ممنوع است.
Marriage between close kin is prohibited.
رحم دور
distant kin
رحم به انگلیسی Uterus ترجمه میشود.
«رحم» اندامی داخلی در بدن انسانهای مونث و بسیاری از پستانداران دیگر است که نقش اصلی در فرآیند تولیدمثل دارد. این عضو توخالی، عضلانی و به شکل گلابی است و در ناحیه لگن قرار دارد. رحم محلی است که تخمک بارور شده پس از لقاح در آن لانهگزینی کرده و رشد میکند تا به جنین، نوزاد، و در نهایت کودک تبدیل شود. دیوارههای رحم قابلیت انقباض و انعطافپذیری بالایی دارند و با تغییرات هورمونی در طول چرخهی قاعدگی یا بارداری تطبیق مییابند.
در طی بارداری، رحم خانهی نخستین زندگی است: محیطی گرم، ایمن و تغذیهکننده که از طریق جفت، اکسیژن و مواد مغذی را به جنین منتقل میکند. در پایان دورهی بارداری، انقباضهای رحم موجب زایمان میشوند. همین ویژگیها باعث شدهاند که رحم در بسیاری از فرهنگها نمادی از مادری، زندگی، و نیروی خلاقهی زنانه تلقی شود.
در کنار نقش زیستی، واژهی «رحم» در زبان و فرهنگ نیز بار معنایی خاصی دارد. از آنجایی که زندگی نو از رحم آغاز میشود، این واژه اغلب با مفاهیمی چون پرورش، مهر مادری، پناه، و آغاز پیوند خورده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رحم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رحم