آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴

    بادنجان به انگلیسی

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از بادمجان به‌جای بادنجان استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / baadenjaan, baademjaan /

    گیاه‌شناسی eggplant

    eggplant

    بادنجان, eggplant
    گیاه یک‌ساله از تیره‌ی بادنجانیان

    بادنجان برای رشد به نور خورشید زیادی نیاز دارد.

    Eggplant needs plenty of sunlight to grow.

    من امسال یک بادمجان در باغچه‌ام کاشتم.

    I planted an eggplant in my garden this year.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    بادمجان دور قاب چین

    Subservient, crawler, flatterer, sycophant, officious, obsequious

    بادنجان دور قاب چین

    subservient, crawler, flatterer, sycophant, officious, obsequious

    بادنجانی

    eggplant-colored, solanaceous

    بادمجانی

    Eggplant-colored

    اسم
    فونتیک فارسی / baadenjaan, baademjaan /

    غذا و آشپزی گیاه‌شناسی eggplant, aubergine, brinjal

    eggplant

    aubergine

    brinjal

    میوه‌ی گیاه بادمجان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    من طعم خوشایند بادمجان کبابی را دوست دارم.

    I love the rich flavor of roasted eggplant.

    من مقداری بادنجان تازه از بازار محلی خریدم.

    I bought some fresh brinjal from the local market.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بادنجان

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بادمجان بادنگان

    سوال‌های رایج بادنجان

    بادمجان به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بادمجان» به انگلیسی معادل eggplant است و یکی از سبزیجات پرطرفدار و مغذی در بسیاری از غذاهای دنیا به شمار می‌آید. بادمجان به‌ویژه در آشپزی مدیترانه‌ای، آسیایی و خاورمیانه‌ای کاربرد گسترده‌ای دارد و به‌عنوان یکی از مواد اصلی در انواع خوراک‌ها، دلمه‌ها و پیش‌غذاها استفاده می‌شود. این گیاه از خانواده‌ی سیب‌زمینی و گوجه‌فرنگی است و به‌طور معمول در رنگ‌های بنفش، سفید و سبز یافت می‌شود.

    بادمجان معمولاً به‌صورت خام یا پخته شده مصرف می‌شود. بافت نرم و طعمی کمی تلخ دارد که با پختن یا افزودن نمک به آن تغییر می‌کند و به طعمی خوشمزه و ملایم تبدیل می‌شود. یکی از ویژگی‌های جالب بادمجان این است که قدرت جذب روغن بالایی دارد و به همین دلیل، در غذاهای سرخ‌شده کاربرد زیادی پیدا می‌کند.

    بادمجان علاوه بر طعم و ویژگی‌های آشپزی، خواص تغذیه‌ای زیادی نیز دارد. این سبزی سرشار از آنتی‌اکسیدان‌ها، ویتامین‌ها (خصوصاً ویتامین C و گروه B)، فیبر و مواد معدنی همچون پتاسیم است. بادمجان به دلیل داشتن فیبر، می‌تواند به هضم غذا کمک کند و برای کاهش کلسترول مفید باشد. همچنین، به‌دلیل خاصیت آنتی‌اکسیدانی خود، به سلامت پوست و جلوگیری از پیری زودرس کمک می‌کند.

    پزشکان و متخصصان تغذیه به مصرف بادمجان به‌عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم توصیه می‌کنند. این سبزی نه‌تنها به تقویت سیستم ایمنی کمک می‌کند، بلکه به حفظ سلامتی قلب و عروق نیز مفید است. از این رو، بادمجان یکی از مواد غذایی است که به‌عنوان یک گزینه طبیعی و مغذی در برنامه غذایی روزانه می‌تواند قرار گیرد.

    ارجاع به لغت بادنجان

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بادنجان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بادنجان

    لغات نزدیک بادنجان

    • - بادمجان دور قاب چین
    • - بادمجانی
    • - بادنجان
    • - بادنجانی
    • - بادنده یک رفتن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.