آخرین به‌روزرسانی:

بازنمایی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baaznamaayi /

mapping, presentment, representation, demonstration, exhibition

نمایش مجدد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

نقاشی بازنمایی زیبایی از نقش غروب آفتاب بر اقیانوس بود.

The painting was a beautiful representation of the sunset over the ocean.

بازنمایی تاریخی در کتابخانه

the historical exhibition at the library

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بازنمایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازنمایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازنمایی

لغات نزدیک بازنمایی

پیشنهاد بهبود معانی