آخرین به‌روزرسانی:

بازیگوش به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / baazigoosh /

playful, frisky, coltish, gamesome, mischievous, scampish, prankish, naughty, frivolous, frolicsome, kittenish, sly, sportive, wanton

بازی‌دوست و شیطان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

توله‌سگ‌ها پشمالو و بازیگوش بودند.

The puppies were furry and playful.

(شکسپیر) نزد خدایان ما همچون مگس نزد کودکان بازیگوش هستیم.

Like flies to wanton boys are we to the gods.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازیگوش

  1. مترادف:
    بازی‌دوست سربه‌هوا تفنن‌جو شیطان متفنن
    متضاد:
    آرام عاقل معقول

سوال‌های رایج بازیگوش

بازیگوش به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «بازیگوش» در زبان انگلیسی به playful ترجمه می‌شود.

این واژه برای توصیف افرادی (معمولاً کودکان یا حیوانات) به‌کار می‌رود که رفتاری شاد، شوخ‌طبع، پرتحرک و پرانرژی دارند و اغلب تمایل دارند با دیگران به بازی، شوخی یا نوعی تعامل غیرجدی بپردازند. البته واژه‌ی mischievous هم گاهی برای اشاره به جنبه‌های شیطنت‌آمیزِ بازیگوشی استفاده می‌شود، ولی بار معنایی آن کمی منفی‌تر است.

«بازیگوشی» رفتاری‌ست که به‌طور طبیعی در دوران کودکی بسیار رایج است. کودکان بازیگوش معمولاً کنجکاو، پرانرژی و خلاق‌اند. آن‌ها با محیط اطراف خود از راه بازی، آزمون و خطا و تعامل‌های مفرح ارتباط برقرار می‌کنند. از دید روان‌شناسی رشد، این حالت نه‌تنها طبیعی، بلکه لازم است، چرا که از طریق بازی‌ و بازیگوشی، کودک مهارت‌های اجتماعی، حرکتی، زبانی و شناختی خود را تقویت می‌کند. بازیگوشی بخشی از مسیر یادگیری است، نه صرفاً نوعی سرگرمی.

در بزرگسالان نیز، ویژگی «playful» می‌تواند به‌عنوان صفتی مثبت تلقی شود، به‌خصوص زمانی که به شوخ‌طبعی، روحیه‌ی شاد، یا توانایی تعامل خلاقانه با دیگران اشاره دارد. فردی که در روابطش بازیگوش است، معمولاً راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند، مرزهای خشک رسمی را می‌شکند، و باعث ایجاد فضای دلپذیرتری در محیط‌های اجتماعی یا حرفه‌ای می‌شود. این‌گونه بازیگوشی با «بی‌مسئولیتی» متفاوت است و بیشتر به انعطاف‌پذیری رفتاری و ذهن باز اشاره دارد.

در هنر، ادبیات و حتی طراحی، روحیه‌ی بازیگوشانه اغلب به خلق آثار خلاقانه، نوآور و جذاب می‌انجامد. هنرمندانی که نگاه بازیگوش به جهان دارند، از قواعد رایج عبور می‌کنند و به کشف راه‌های تازه می‌پردازند. در معماری یا طراحی صنعتی نیز این روحیه می‌تواند منجر به خلق فضاها و اشیایی شود که هم کاربردی‌اند و هم لذت‌بخش، چرا که با مخاطب ارتباطی زنده‌تر و شخصی‌تر برقرار می‌کنند.

 بازیگوشی به‌نوعی بیانگر تداوم روح زندگی‌ست؛ نشانه‌ای از شور، حرکت و میل به ارتباط بی‌واسطه با جهان اطراف. در جهانی که اغلب جدیت و فشارهای روزمره بر آن سایه انداخته، حفظ اندکی بازیگوشی می‌تواند نشانه‌ای از سلامت روان، انعطاف‌پذیری ذهن و توانایی انسان در لذت‌بردن از لحظات کوچک زندگی باشد.

ارجاع به لغت بازیگوش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازیگوش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازیگوش

لغات نزدیک بازیگوش

پیشنهاد بهبود معانی