آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴

    بردن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to take away, to drag away, to carry away, to transport

    to take away

    to drag away

    to carry away

    to transport

    منتقل کردن

    کمردرد او حیله‌ای بود برای اینکه از بردن چمدان‌ها شانه خالی کند.

    His backache was a ploy to get out of carrying away the suitcases.

    برای بردن شاگردان به تبریز اتوبوس دربست کرایه کردیم.

    We chartered a bus to take away the students to Tabriz.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to convey

    to convey

    رساندن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    بردن ایده های پیچیده در یک مکالمه‌ی کوتاه می‌تواند دشوار باشد.

    It can be difficult to convey complex ideas in a brief conversation.

    او تلاش کرد تا کلمات مناسبی را برای بیان عمیق‌ترین عذرخواهی به کار ببرد.

    He struggled to find the right words to convey his deepest apologies.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to steal, to rob, to snitch

    to steal

    to rob

    to snitch

    دزدیدن

    او سعی کرد جواهرات ملکه را از موزه بردارد.

    He tried to steal the crown jewels from the museum.

    لطفاً ناهار من را از یخچال نبرید.

    Please don't rob my lunch from the fridge.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to win, to beat, to gain victory, to triumph

    to win

    to beat

    to gain victory

    to triumph

    پیروز شدن

    پس‌از بردن انتخابات کوشید که دل رقبای خود را به دست آورد.

    After winning the elections, he tried to conciliate his rivals.

    سه تیم برای بردن مدال در ستیز (رقابت) هستند.

    Three teams are in contention to beat the medal.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to bother someone

    to bother someone

    آزار رساندن، اذیت کردن

    همسایه‌های پر سروصدا هر شب با موسیقی بلندشان سرم را می‌برند.

    The noisy neighbors continue to bother me with their loud music every night.

    با صدای بدش سرم را می‌برد.

    he bothers me with his bad voice.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to erase, to remove, to eliminate

    to erase

    to remove

    to eliminate

    پاک کردن

    ساعت‌ها شست‌وشو طول کشید تا لکه از روی فرش برود.

    It took hours of scrubbing to remove the stain from the carpet.

    او با استفاده از ابزار خاصی میخ سرسخت را از روی دیوار برد.

    She used a special tool to erase the stubborn nail from the wall.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / bordan /

    to do away with, to remove

    to do away with

    to remove

    از میان برداشتن، دور کردن

    بردن کارت حافظه (از دوربین)

    to remove the memory card

    سر کسی را زیر آب بردن

    to do away with a person

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بردن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    جا به جا کردن حمل کردن منتقل کردن حرکت دادن
    متضاد:
    آوردن

    سوال‌های رایج بردن

    بردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بردن» در زبان انگلیسی به صورت‌های مختلفی ترجمه می‌شود، بسته به زمینه و معنی مورد نظر. رایج‌ترین معادل‌ها عبارت‌اند از:

    to take (مثلاً: کتاب را با خود برد → He took the book with him)

    to carry (مثلاً: بار را برد → He carried the load)

    to win (مثلاً: بازی را برد → He won the game)

    to lead away یا to remove (در معنای منتقل‌کردن از جایی)

    در زبان فارسی، «بردن» فعلی بسیار پرکاربرد است و می‌تواند معانی مختلفی را در خود جای دهد، بسته به مفعول و شرایط جمله. این فعل از ریشه‌ی "بر" گرفته شده که به معنای بالا بردن یا حرکت دادن چیزی به سمت دیگر است.

    کاربردهای «بردن»:

    فیزیکی: انتقال چیزی از جایی به جای دیگر. مثل «او بچه را به مدرسه برد.»

    نمادین یا انتزاعی: در مورد موفقیت یا نتیجه گرفتن. مثل «تیم ملی بازی را برد.»

    در ترکیب‌ها: مثل «دل کسی را بردن» که معنایی شاعرانه دارد و به تأثیرگذاری یا مجذوب‌کردن اشاره می‌کند.

    از نظر صرف، «بردن» یک فعل بی‌قاعده است و در زمان گذشته به صورت «برد» صرف می‌شود، مثلاً:

    من بردم، تو بردی، او برد، ما بردیم، شما بردید، آن‌ها بردند.

    در زبان گفتاری هم گاهی تغییر می‌کند، مثلاً «می‌برمش»، «بردیش»، یا «ببرش». همچنین در ترکیب با پیشوندها، معانی کاملاً جدیدی می‌سازد، مثل:

    «برافکندن» (برافکندن چیزی = از بین بردن یا سرنگون کردن) | «فروبردن» (مثلاً فروبردن لقمه یا احساسات)

    «بردن» یکی از افعال مهم و پایه در زبان فارسی است که بسته به زمینه می‌تواند طیف گسترده‌ای از مفاهیم را منتقل کند.

    ارجاع به لغت بردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بردن

    لغات نزدیک بردن

    • - بردمیدن
    • - بردمیده
    • - بردن
    • - بردن اتومبیل
    • - بردن ارث
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.