امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برعکس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

معکوس، وارونه

فونتیک فارسی

bar'aks
صفت قید
vice versa, on the contrary, converse, unlike, conversely, reverse, counter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- برعکس آنچه که گفتی صحرا هم می‌تواند بارور باشد.

- Contrary to what you said, even the desert can be productive.

- او طرف‌دار کمونیست‌ها نیست، برعکس از آن‌ها بدش می‌آید.

- He does not support the communists, on the contrary, he dislikes them.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برعکس

  1. مترادف:
    باژگونه وارو وارونه واژگونه
  1. مترادف:
    برخلاف برضد
  1. مترادف:
    بالعکس
  1. مترادف:
    به‌رغم
  1. مترادف:
    خلاف

ارجاع به لغت برعکس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برعکس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برعکس

لغات نزدیک برعکس

پیشنهاد بهبود معانی