آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

برون‌مرزی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / boroon marzi /

extraterritorial, foreign, overseas

extraterritorial

foreign

overseas

خارجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

بازارهای برون‌مرزی

overseas markets

دولت تحریم‌های برون‌مرزی علیه نهادهای خارجی اعمال کرد.

The government implemented extraterritorial sanctions against foreign entities.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت برون‌مرزی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برون‌مرزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برون‌مرزی

لغات نزدیک برون‌مرزی

پیشنهاد بهبود معانی