۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

بزرگتر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گنده‌تر، گسترده‌تر

فونتیک فارسی

bozorgtar
صفت
elder, older, eider, guardian, rama, bigger, major, out-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- خواهر بزرگتر خود را از ته دل دوست داشت.

- She adored her older sister.

- بدیهی است که کل از هریک از اجزای خود بزرگتر است.

- It is axiomatic that the whole is bigger than each of its parts.

- خروس‌های بزرگتر ظالمانه جوجه را نوک زدند.

- The chicken was cruelly picked by the bigger roosters.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بزرگتر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بزرگتر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بزرگتر

لغات نزدیک بزرگتر

پیشنهاد بهبود معانی