worthless, two-bit, unworthy, idle, valueless, null, mean, trashy, good-for-nothing, cotton-picking, crummy, no-account, dross, rubbishy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پول تقلبی بیارزش بود و برای هیچ معاملهای نمیشد از آن استفاده کرد.
The counterfeit money was worthless and couldn't be used for any transactions.
کامپیوتر قدیمی حالا دیگر بیارزش بود.
The old computer was now worthless.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیارزش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیارزش