امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ناچیز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

naachiz
bagatelle, barely, bit, faint, fiddling, fig, fractional, frivolous, hairsplitting, immaterial, inappreciable, inconsequential, inconsiderable, insensible, insignificant, insubstantial, invisible, light, ling _, little, low, meagerly, mean, measly, minute, miserable, narrow, neglig

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
عامیانه peanuts, small beer
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناچیز

  1. مترادف:
    اقل اندک بی‌ارزش بی‌قدر بی‌قابل بی‌نتیچه بیهوده پشیز جزئی خفیف فرومایه قلیل کم محقر مزجات ناقابل
    متضاد:
    بسیار

ارجاع به لغت ناچیز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناچیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناچیز

لغات نزدیک ناچیز

پیشنهاد بهبود معانی