فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تطبیق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مطابقت

فونتیک فارسی

tatbigh
اسم

comparison, comparing, collation, apposition, collating, juxtaposition

ظرفیت بشر برای تغییر و تطبیق

the human capacity for change and adaptation

تطبیق نحوی

syntactic comparison

سازگاری

فونتیک فارسی

tatbigh
اسم

conformation, conformity, adaptation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

تطبیق تکاملی

evolutionary adaptation

تطبیق گیاه با محیطش به او این امکان را داد که در شرایط دشوار رشد کند.

The plant's adaptation to its environment allowed it to thrive in harsh conditions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تطبیق

  1. مترادف:
    برابرسازی مقابله مقایسه
  1. مترادف:
    وفق مطابقت برابری

ارجاع به لغت تطبیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تطبیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تطبیق

لغات نزدیک تطبیق

پیشنهاد بهبود معانی