با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تندرو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سریع

فونتیک فارسی

tondrõ
صفت
fast, rapid, winged, express, fleet, spanking, fleet-footed

- قطار تندرو

- an express train

- او دونده‌ای تندرو است و همیشه در مسابقه برنده می‌شود.

- He is a fast runner and always wins the race.
افراطی

فونتیک فارسی

tondrõ
صفت
radical, hard-liner, fanatic, immoderate, rabid, ultraprogressive

- مرد تندرو درمورد عقاید سیاسی خود شورمندانه در تظاهرات سخن گفت.

- The radical man spoke passionately about his political beliefs at the rally.

- برخی از مردم افراد تندرو را آشوبگر می‌دانند.

- Some people view the radical people as troublemakers.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تندرو

ارجاع به لغت تندرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تندرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تندرو

لغات نزدیک تندرو

پیشنهاد بهبود معانی