آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تندرو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / tondrõ /

fast, rapid, winged, express, fleet, spanking, fleet-footed

fast

rapid

winged

express

fleet

spanking

fleet-footed

سریع

قطار تندرو

an express train

او دونده‌ای تندرو است و همیشه در مسابقه برنده می‌شود.

He is a fast runner and always wins the race.

صفت
فونتیک فارسی / tondrõ /

radical, hard-liner, fanatic, immoderate, rabid, ultraprogressive

radical

hard-liner

fanatic

immoderate

rabid

ultraprogressive

افراطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مرد تندرو درمورد عقاید سیاسی خود شورمندانه در تظاهرات سخن گفت.

The radical man spoke passionately about his political beliefs at the rally.

برخی از مردم افراد تندرو را آشوبگر می‌دانند.

Some people view the radical people as troublemakers.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تندرو

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

ارجاع به لغت تندرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تندرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تندرو

لغات نزدیک تندرو

پیشنهاد بهبود معانی