brute, beastly, brutish, monstrous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
موجود جانورخو در سایهها کمین کرده و منتظر حمله بود.
The beastly creature lurked in the shadows, waiting to pounce.
رفتار جانورخوی آدم شرور همه را در اتاق شوکه کرد.
The brutish behavior of the villain shocked everyone in the room.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جانورخو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جانورخو