فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حداقل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کمینه

فونتیک فارسی

hadde aghal
اسم صفت

minimum, at least, the minimum amount, the minimum degree, the least

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

داستان او حداقل تا اندازه‌ای راست بود.

Her story was at least approximately true.

نیاز به حداقل دخالت دولت در امور بازرگانی

the need for a minimum of government interference in business

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حداقل

  1. مترادف:
    کمینه دست‌کم لااقل
    متضاد:
    حداکثر بیشینه

ارجاع به لغت حداقل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حداقل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حداقل

لغات نزدیک حداقل

پیشنهاد بهبود معانی