خبیث به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• پلید، بدذات

• فونتیک فارسی

  khabis

• صفت
  evil, malicious, devil, wicked, vicious, demoniac, villainous, reprobate, rotten, godless, scamp, mean, perverse, foul, snaky, dark, fiendish, evildoer, minded, corrupt, bloody, caitiff, fiend, bitchy, demonic, malignant, malign
  • - لبخند او ظاهر فریبنده‌ای بود که باطن خبیث او را پنهان می‌کرد.

  • - His smile was the gilding that hid his evil heart.

  • - نیای یک نسل خبیث

  • - the sire of an evil line

  • - در این فیلم کشیش به عنوان یک مرد خبیث تجسم شده است.

  • - In the movie, the priest is represented as an evil man.

• عامیانه no-good