با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

الاغ

فونتیک فارسی

khar
اسم
جانورشناسی donkey, ass

- عرعر خر

- the heehaw of a donkey

- خر بخندید و شد از قهقهه چست

- the donkey chortled and became lively with laughter
آدم ساده‌لوح، احمق، ابله

فونتیک فارسی

khar
اسم صفت
stupid, stupid person, foolish, an ass, dumb, goose, twit, silly

- خر نباش، خر نشو!

- Don't be an ass!

- او آن‌قدر زودباور است که حتی بچه هم می‌تواند او را خر کند.

- He is so gullible that even a child can gull him.
عامیانه balmy
عامیانه dim, woodenhead
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خر

ارجاع به لغت خر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خر

لغات نزدیک خر

پیشنهاد بهبود معانی