آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

درهم و برهم کردن به انگلیسی

معنی

becloud, confuse, derange, dislocate, disorder, disorganize, embroil, jumble, muddle, ravel, shuffle, snarl, unsettle

becloud

confuse

derange

dislocate

disorder

disorganize

embroil

jumble

muddle

ravel

shuffle

snarl

unsettle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درهم و برهم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درهم و برهم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درهم و برهم کردن

لغات نزدیک درهم و برهم کردن

پیشنهاد بهبود معانی