امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ساکن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

saaken
inhabitant, resident

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
resident, dwelling, still, motionless, quiescent
عامیانه put
فیزیک inert
calm
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساکن

  1. مترادف:
    صفت
  1. مترادف:
    اهل باشنده سکنه ماندگار متوطن مستقر مقیم
  1. مترادف:
    آرام آرمیده بی‌جنبش بی‌حرکت راکد
  1. مترادف:
    غیرمتحرک
  1. مترادف:
    ثابت
  1. مترادف:
    مجزوم

ارجاع به لغت ساکن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ساکن

لغات نزدیک ساکن

پیشنهاد بهبود معانی