۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

سبد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زنبیل

فونتیک فارسی

sabad
اسم
basket, pannier, panier, wickerwork, hamper, creel

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- تعداد تخم‌مرغ‌های سبد را حدس زد.

- He guessed the number of eggs in the basket.

- سبد پیک‌نیک پر از ساندویچ‌های خوشمزه بود.

- The picnic hamper was filled with delicious sandwiches.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سبد

  1. مترادف:
    تبنگو زنبیل سله
  1. مترادف:
    حلقه

ارجاع به لغت سبد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سبد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سبد

لغات نزدیک سبد

پیشنهاد بهبود معانی