carrycot, bassinet
carrycot
bassinet
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کودک بهآرامی در سبد بچه خوابید.
The baby slept peacefully in the carrycot.
او نوزاد را بهآرامی در سبد بچه گذاشت.
She placed the newborn gently into the bassinet.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبد بچه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبد بچه