آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سبد بچه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sabade bachche /

carrycot, bassinet

carrycot

bassinet

وسیله‌ای برای حمل و جابه‌جایی نوزادان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کودک به‌آرامی در سبد بچه خوابید.

The baby slept peacefully in the carrycot.

او نوزاد را به‌آرامی در سبد بچه گذاشت.

She placed the newborn gently into the bassinet.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سبد بچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سبد بچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبد بچه

لغات نزدیک سبد بچه

پیشنهاد بهبود معانی