عامیانه well-spoken, articulate, loquacious
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پسرک نسبت به سنش خیلی سروزباندار بود.
The young boy was so well-spoken for his age.
همکار سروزباندارم تمرکز روی کارم را سخت میکند.
My loquacious coworker makes it difficult to concentrate on my work.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سر و زبان دار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سر و زبان دار