آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سلامت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / salaamat /

ادبی good health, sanity, health, healthiness, well-being

good health

sanity

health

healthiness

well-being

تندرستی

ظاهراً از سلامت برخوردار است.

He appears to be in good health.

میوه‌ها و سبزیجات مواد مغذی لازم برای سلامت ما را فراهم می‌کنند.

Fruit and vegetables provide vital nutrients for our health.

صفت
فونتیک فارسی / salaamat /

healthy, hale

healthy

hale

تندرست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

مصرف درست مواد مغذی، سلامت بدن را تضمین می‌کند.

Proper ingestion of nutrients ensures a healthy body.

او پس‌از جراحی سلامت بود.

After the surgery, he was hale.

صفت
فونتیک فارسی / salaamat /

flawless, sound, faultless, whole, unblemished

flawless

sound

faultless

whole

unblemished

بی‌عیب‌ونقص

در طول محاکمه او به‌عنوان فردی سلامت ازنظر روانی اعلام شد.

He was declared of sound mind during the trial.

پوست او باوجود هوای ناملایم، سلامت ماند.

Her skin remained unblemished despite the harsh weather.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سلامت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت سلامت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلامت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سلامت

لغات نزدیک سلامت

پیشنهاد بهبود معانی