senator
senator
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هنگام اعترافات آن سناتور، خبرنگاران با دمشان گردو میشکستند.
The press had a field day with the senator's confession.
دو سناتور با هم دشمن دیرینه بودند.
There was bad blood between the two senators.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سناتور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سناتور