آخرین به‌روزرسانی:

سوگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / soog /

ادبی sorrow, mourning, grief, bereavement, jeremiad

غم، ماتم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

سوگ شوهر مرحومش او را کاملاً شوریده‌حال کرده بود.

She was distraught with grief for her dead husband.

پرچم‌های سیاه نشان دیگری از سوگ آنان بود.

Black flags were another demonstration of their grief.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوگ

  1. مترادف:
    اندوه پرسه حزن رثا سوک سوکواری سوگواری عزا غم ماتم مصیبت
    متضاد:
    جشن سرور عیش

ارجاع به لغت سوگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوگ

لغات نزدیک سوگ

پیشنهاد بهبود معانی