فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سیمین به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

از جنس نقره

فونتیک فارسی

simin
صفت

ادبی silver, made of silver, silvern, silvery, fair, argent, silver white

سطح مهتاب‌پوشیده‌ی دریاچه‌ی سیمین

the moonlit surface of the silvery lake

پارچه‌ی سیاه با تارهای سیمین

black cloth shot with silver thread

نام زن

فونتیک فارسی

simin
اسم خاص

(feminine proper noun) Seemin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

باورم نمی‌شود سیمین مسابقه را برنده شد.

I can't believe Seemin won the race.

دیروز سیمین را در کتابخانه دیدم.

I met Seemin at the library yesterday.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیمین

  1. مترادف:
    سپید نقره‌ای
  1. مترادف:
    ظریف

ارجاع به لغت سیمین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیمین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیمین

لغات نزدیک سیمین

پیشنهاد بهبود معانی