large river, river
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ماهیگیر تورش را به امید یک صید بزرگ به شط انداخت.
The fisherman cast his line into the river, hoping to catch a big one.
شط به آرامی به سمت پایینرود جریان داشت و آشغالها را با خودش میبرد.
The river flowed swiftly downstream, carrying debris with it.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شط» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شط