تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او از شکار حیوانات نفرت دارد.
- او به موسیقی و شکار علاقه داشت.
- شکار گریزپای
- در انتظار شکار پشت یک درخت پنهان شد.
- از دست ناشرم خیلی شکار هستم.
- رئیسم از دست همکار جدیدم خیلی شکار بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شکار