فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

صحبت کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حرف زدن

فونتیک فارسی

sohbat kardan
فعل لازم
to talk, to associate, to speak, to visit, to chat, to converse, to discuss, to gab, to gabble, to address, to consult

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- من به او به‌خاطر توانایی‌اش در صحبت کردن به چندین زبان مانند آب خوردن حسادت می‌کردم.

- I envied him for his ability to effortlessly speak multiple languages.

- معلم مجبور شد به پسرها یادآوری کند که صحبت کردن در مورد نگرانی‌هایشان در کلاس بی‌موقع است.

- The teacher had to remind the boys that it was inappropriate to talk about their willies in class.

- توانایی صحبت کردن به زبان اسپانیایی راه مرا هموار کرد.

- Being able to speak Spanish smoothed my path.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صحبت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صحبت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صحبت کردن

لغات نزدیک صحبت کردن

پیشنهاد بهبود معانی