hard landing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بالگرد حامل رئیسجمهور و دیگر مقامات ارشد در شرایط نامساعد جوی دچار فرود سخت شد.
A helicopter carrying President and other senior officials suffered a hard landing in adverse weather conditions.
با پایین رفتن سریع هواپیما، خلبان برای فرود سخت آماده شد.
The pilot braced for a hard landing as the plane descended rapidly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فرود سخت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرود سخت