previous, former, preceding, past, precedent, prior, ex-, foregone, posterior, old, onetime, whilom, quondam, antecedent, anticipated, anterior, yester, advance, foregoing, back, earlier, erstwile, last, late, predecessor, sometime
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دلش میخواست نامهربانی قبلی خود را نسبت به جواد جبران کند.
He wished to make amends for his former unkindness to Javad.
زایمانهای قبلی او خیلی آسان بود.
Her previous confinements were very easy.
کلمهی «قبلی» در زبان انگلیسی به previous یا former ترجمه میشود.
«قبلی» واژهای است که به چیزی اشاره دارد که پیش از زمان حال یا پیش از موقعیت یا موضوع مورد نظر اتفاق افتاده یا وجود داشته است. این کلمه در گفتار و نوشتار برای اشاره به زمان، مکان، اشخاص یا اشیایی که در گذشته بودهاند، استفاده میشود. مثلاً وقتی گفته میشود «جلسهی قبلی»، منظور جلسهای است که پیش از جلسهی کنونی برگزار شده است.
در مکالمات رسمی یا نوشتار علمی، «قبلی» معمولاً برای ارجاع دقیق و روشن به مطالب، افراد یا وقایعی بهکار میرود که مخاطب یا خواننده قبلاً از آنها آگاه شده یا با آنها روبهرو بوده است. استفاده از این واژه کمک میکند تا ارتباط میان بخشهای مختلف یک روایت یا بحث حفظ شود و انسجام معنایی آن تقویت گردد.
گاهی نیز «قبلی» به شخص یا موقعیتی اشاره دارد که جای خود را به شخص یا وضعیتی جدید داده است. برای مثال، وقتی از «رئیس قبلی» سخن گفته میشود، منظور شخصی است که پیشتر آن جایگاه را داشته و اکنون فرد جدیدی جای او را گرفته است. این واژه نهتنها در زبان فارسی، بلکه در بسیاری از زبانهای دنیا نقش کلیدی در پیوند مفاهیم و ساختارهای زمانی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قبلی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قبلی