زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

قلمبه به انگلیسی

توضیحات:

همچنین می‌توان از قلنبه به‌جای قلمبه استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / gholombe /

lump, lumpy, glob, lumpiness, dollop, gobbet, wholesale, node, knob, bulge, gob, stub, nugget, hunk, bulging, chunk, domed, hunch, knot, pat, dab, wad

برجسته

روی هریک از شیرینی‌ها یک قلمبه خامه بگذارید.

Put a dollop of cream on each cookie.

چوب‌دستی سنگین که یک سرش قلمبه است

a heavy club with a knob at one end

صفت
فونتیک فارسی / gholombe /

compact, hard, compressed

متراکم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کتاب طراحی قلمبه‌ای دارد که به‌راحتی در کیف من جای می‌گیرد.

The book has a compact design that fits easily in my bag.

سخنرانی قلمبه‌ی او پر از جزئیات مهم بود.

His compressed speech was filled with important details.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج قلمبه

قلنبه یا قلمبه – کدام درست است؟

شکل درست و معیار «قلمبه» است. «قلمبه» به معنی برآمدگی، برجستگی یا حجم زیاد و بزرگ به کار می‌رود و در زبان فارسی معیار با همین املاء نوشته می‌شود. این کلمه در گفتار محاوره‌ای و نوشتار رسمی رایج است.

ارجاع به لغت قلمبه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قلمبه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قلمبه

لغات نزدیک قلمبه

پیشنهاد بهبود معانی