burning, flammable, flaming, inflammable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او با دقت مواد شیمیایی محترقه را در ظرف امنی قرار داد.
She carefully stored the burning chemicals in a safe container.
مواد محترقه بهسرعت در گرما آتش گرفتند.
The flaming materials caught fire quickly in the heat.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محترقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محترقه