آخرین به‌روزرسانی:

محترقه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / aatashgir /

burning, flammable, flaming, inflammable

آتش‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او با دقت مواد شیمیایی محترقه را در ظرف امنی قرار داد.

She carefully stored the burning chemicals in a safe container.

مواد محترقه به‌سرعت در گرما آتش گرفتند.

The flaming materials caught fire quickly in the heat.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت محترقه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محترقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محترقه

لغات نزدیک محترقه

پیشنهاد بهبود معانی