آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مرز به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / marz /

border, borderland, bound, boundary, compass, anus, confines, demarcation, demarkation, divide, division, edge, edging, end, frontier, limit, march, outpost, pale, periphery, rand, terminus, verge

border

borderland

bound

boundary

compass

anus

confines

demarcation

demarkation

divide

division

edge

edging

end

frontier

limit

march

outpost

pale

periphery

rand

terminus

verge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرز

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
حاشیه لبه هامش
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت مرز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مرز

لغات نزدیک مرز

پیشنهاد بهبود معانی