فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مرغ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گیاهی از تیره‌ی گندمیان

فونتیک فارسی

margh
اسم

گیاه‌شناسی Bermuda grass

مرغ جنوب ایالات متحده

Bermuda grass of the southern United States

ریزساختار مرغ

microstructure of Bermuda grass

چراگاه، مرتع

فونتیک فارسی

margh
اسم

meadow

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

دو گاو در مرغ در حال چریدن بودند.

Two cows were browsing in the meadow.

رود در مرغ جاری شد.

The river flushed the meadow.

پرنده

فونتیک فارسی

morgh
اسم

bird, avian, fowl, chicken, biddy

مرغ آبی

water bird

مرغ بهشتی

bird of paradise

ماده‌ی بالغ پرنده‌ای اهلی و خانگی

فونتیک فارسی

morgh
اسم

جانورشناسی hen

مرغ تخم می‌گذارد.

A hen lays eggs.

مرغ‌ها و خروس‌ها

hens and cocks

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرغ

  1. مترادف:
    پرنده طایر طیر
  1. مترادف:
    ماکیان
  1. مترادف:
    چراگاه مرغزار مرتع
  1. مترادف:
    سبزه‌زار علفزار گیاه‌زار
  1. مترادف:
    چمن علف
  1. مترادف:
    آب‌دهن

ارجاع به لغت مرغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مرغ

لغات نزدیک مرغ

پیشنهاد بهبود معانی