customer, client, purchaser, buyer, patron
باید مشتریان را خرسند نگهداریم
we must keep the customers happy
دوستی آدم گدا مشتریان محدودی دارد.
the friendship of beggars has few customers
desirous, willing, fond
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مشتری موفقیت
desirous of success
مشتری ثروت
desirous of wealth
jupiter
مشتری چند قمر دارد؟
How many moons does Jupiter have?
مشتری حداقل شانزده قمر دارد
Jupiter has at least sixteen moons
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مشتری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشتری