consultation, counsel, deliberation, advice, conference, guidance, opinion
consultation
counsel
deliberation
advice
conference
guidance
opinion
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برای مشورت نزد وکیل رفتند.
They went to a lawyer for advice.
هیئتمنصفه پساز دو ساعت مشورت، رأی محکومیت را اعلام کرد.
The jury delivered a verdict of guilty after two hours of deliberation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مشورت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشورت