negating, against, contradictory, prejudicial
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
منافی عفت
against chastity, indecent
نظرات منافی معلم درمورد برخی دانشآموزان باعث نگرانی والدین شد.
The teacher's prejudicial comments about certain students caused concern among parents.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «منافی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منافی