dining table, board, dinner table
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روی میز غذاخوری رومیزی بیانداز.
Throw a tablecloth over the dining table.
صندلیها را دور میز غذاخوری چید.
She positioned the chairs round the dining table.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میز غذاخوری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز غذاخوری