آخرین به‌روزرسانی:

میز غذاخوری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

میزی که برای غذا خوردن به کار می‌رود

فونتیک فارسی

mize ghazaakhori
اسم

dining table, board, dinner table

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

روی میز غذاخوری رومیزی بیانداز.

Throw a tablecloth over the dining table.

صندلی‌ها را دور میز غذاخوری چید.

She positioned the chairs round the dining table.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت میز غذاخوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میز غذاخوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز غذاخوری

لغات نزدیک میز غذاخوری

پیشنهاد بهبود معانی