foolish, dumb, mentally deficient, unwise, stupid, crackpot
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرد ناقصالعقل به توصیهی پزشک اعتنا نکرد.
The unwise man ignored the doctor's advice.
رفتار بیباکانهی دختر ناقصالعقل یک بار دیگر او را به دردسر انداخت.
The foolish girl's reckless behavior landed her in trouble once again.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناقصالعقل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناقصالعقل