guarding, watch, patrolling, policing
guarding
watch
patrolling
policing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پاسداری از اطلاعات محرمانه باید با دقت انجام شود.
The guarding of confidential information must be handled carefully.
او پاسداری دروازهی شهر را به عهده گرفت.
He took over the watch at the city gate.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پاسداری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاسداری