assuming, exigent, demanding
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مهمان پرتوقع
a demanding guest
بچههای من خیلی پرتوقعاند.
My kids are so demanding.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرتوقع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرتوقع