wealthy, rich, circumstanced, moneyed, well-off, loaded, well-to-do, millionaire, well-heeled, affluent, capitalist
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کاسبی آن دو برادر رونق گرفت و هردو پولدار شدند.
The two brothers' business flourished and they both became rich.
بازرگان پولدار
a rich merchant
همهجور آدمی آنجا بود از پولدار گرفته تا فقیر.
There were people from every walk, rich and poor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پولدار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پولدار