فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پیدا کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یافتن

فونتیک فارسی

peydaa kardan
فعل متعدی

to find, to locate, to discover

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

پیدا کردن یک بیمارستان خوب دشوار است.

It's hard to locate a good hospital.

او از پیدا کردن یکی از دوستانی که یکی دو سال پیش به پلیس‌های سواره‌نظام سلطنتی کانادا پیوسته بود، بسیار متعجب شد.

He was agreeably surprised to find one from a friend who had joined the Mounties a couple of years previously.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیدا کردن

  1. مترادف:
    بدست‌آوردن کشف کردن یافتن
    متضاد:
    گم کردن

ارجاع به لغت پیدا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیدا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیدا کردن

لغات نزدیک پیدا کردن

پیشنهاد بهبود معانی