با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

پیدا کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یافتن

فونتیک فارسی

peydaa kardan
فعل متعدی
to find, to locate, to discover

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- پیدا کردن یک بیمارستان خوب دشوار است.

- It's hard to locate a good hospital.

- او از پیدا کردن یکی از دوستانی که یکی دو سال پیش به پلیس‌های سواره‌نظام سلطنتی کانادا پیوسته بود، بسیار متعجب شد.

- He was agreeably surprised to find one from a friend who had joined the Mounties a couple of years previously.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیدا کردن

ارجاع به لغت پیدا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیدا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیدا کردن

لغات نزدیک پیدا کردن

پیشنهاد بهبود معانی