چشم بند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • وسیله‌ای برای بستن چشم
  • فونتیک فارسی

    cheshmband
  • اسم
    blindfold, blinker
    • - او به خاطر چشم‌بندی که محکم دور سرش بسته شده بود، نمی‌توانست چیزی ببیند.

    • - She couldn't see anything because of the blindfold that was tightly tied around her head.
    • - قبل از شروع بازی چشم‌بند را بست.

    • - He put on the blindfold before playing the game.
  • شعبده‌باز
  • فونتیک فارسی

    cheshmband
  • اسم
    illusionist, juggler, conjurer, prestidigitator, legerdemainist
    • - کودکان محو توانایی چشم‌بند شدند که چندین توپ را در آن واحد در هوا نگه می‌داشت.

    • - The children were fascinated by the juggler's ability to keep several balls in the air at once.
    • - نمایش چشم‌بند بسیار تاثیرگذار بود.

    • - The juggler's act was so impressive.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد چشم بند

لغات نزدیک چشم بند

پیشنهاد و بهبود معانی