center, focus, hub, crossroads, epicenter
center
focus
hub
crossroads
epicenter
نیویورک کانون ادبی و هنری آمریکا شد.
New York became the literary and artistic hub of America.
کانون توجه همگان
everybody's center of attraction
focus
focus
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همگرایی اشعه در کانون عدسی
the convergence of rays in the focus of the lens
کانون زمینلرزه در اعماق زیر شهر قرار داشت.
The earthquake's focus was located deep beneath the city.
club, association
club
association
کانون جوانان
a youth club
کانون محیطزیست کارزارهای پاکسازی شهر را سازماندهی میکند.
The environmental association organizes clean-up campaigns in the city.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کانون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کانون