haunt, meeting place, resort, hangout, joint, joint
پاتوق اسکی بازان، مجتمع اسکی
a ski resort
این رستوران پاتوق ایرانیان دور از وطن است.
This restaurant is the haunt of expatriate Iranians.
چند صباحی کتابخانهی دانشگاه پاتوق او بود.
For a while, the library became his haunt.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پاتوق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاتوق