rare, scarce, hard to find, rara avis, uncommon, scanty, exotic, infrequent, close
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در طول جنگ سوخت کمیاب بود.
Fuel was scarce during the war.
شتر در اروپا کمیاب است.
Camels are rare in Europe.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کمیاب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کمیاب